کوروشکوروش، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک

8 ماهه شدن فرشته کوچکم

قندک مامان ٨ ماهگیت مبارک گلم. انشاله  که همیشه سالم و شاد باشی عزیزکم. عزیز مادر توی هشت ماهگیش ٧ تا دندون داری و هشتمیش هنوز داره اذیتت می کنه و خبری ازش نیست. این روزها کلماتی که می گی  ماما بابا عم گگگگگگگگگ و ابه و کلمات نامفهوم دیگه که ما ازشون سر در نمیاریم. به سرعت چهار دست و پا میری و ما هر جا باشیم میای دنبالمون. دست به مبل می زنی و در امتدادش چند قدم راه می ری. عاشق پارک هستی وقتی میریم پارک از تاب پیاده نمی شی اخرش باید با گریه پیادت کنم. خیلی شیرین و خواستنی تر شدی گلم انشاله که همیشه شاد و سالم و خندون باشی. دوست دارم عشقم. بوس بوس هزار تا
19 ارديبهشت 1392

شیطنت های کوروشی حادثه آفرید

 پسر گلم بالاخره انقدر شیطنت کردی که امروز ١٢ اردیبهشت یه اتفاق بد افتاد البته  خداروشکر به خیر گذشت اما من و بابایی کلی ترسیدیم و ناراحت شدیم. امروز عصر شما با دست زدی و فلاسک چای رو دمر کردی و یه کمی چای ریخت رو پات که خداروشکر شلوار پات بود و میزانش کم بود و البته ما اونجا بودیم و سریع شلوارتو در اوردیم و بابایی هم کیسه یخ گذاشت روی پات شما همش گریه می کردی منم که کلا خودمو باخته بودم همش فکرای بد می کردم و خودم رو سرزنش می کردم خداروشکر خیلی سطحی بود و تاول هم نزد اما همین قدر هم خیلی خیلی بد بود . پسر گلم انقدر شیطون شدی که ٤ چشمی هم مواظبت هستیم باز اینجوری می شه . خلاصه روز بدی بود اما باز هم خداروشکرررررررررررررررررررررر ب...
13 ارديبهشت 1392

روز مادر

  دیروز چهار شنبه ١١ اردیبهشت  روز مادر بود. امسال من هم به لطف حضور شما گل پسر یک مادرم و به اصطلاح دوستان امسال مامان اولی هستم. خوشحالم پسرکم. بی نهایت از داشتنت و بودنت در کنارم خوشحالم. از اینکه خدا منو لایق دونسته و یکی از فرشته هاشو فرستاده پیشم تا من هم مادر باشم بی نهایت خرسندم و شاکر خدای مهربونم هستم. عزیز مامان شما امسال روز مادر بهترین هدیه رو به من دادی شب چهارشنبه برای اولین بار با اون صدای قشنگت گفتی ماما و منو غرق در شادی کردی. قربون پسر نازم برم من که وجودش و گرمای بدنش بهترین هدیه دنیاست برای من.  تنها آرزوی من در زندگی سعادت و سلامتی شما گل ناز و قشنگه. دوستت دارم کوروشمممممممممممممممممممممممممممممممم...
12 ارديبهشت 1392

اندر حکایت این روزهای پسرک شیرینم

  کوروشی مامان هنوز ٩ روزه دیگه مونده تا ٨ ماه رو تموم کنی اما برای خودت کاملا مرد شدی. دیگه تا از جلوی چشت دور شم نق نمی زنی کمر همت رو می بندی و چهار دست و پا میای دنبالم و دیگه به راحتی دستت رو می گیری به جایی و می ایستی و اگه خسته شدی با احتیاط می شینی البته گاهی هم با باسن می افتی زمین که البته به لطف پوشک نرم و گاهی گرم چیزیت نمی شه خداروشکررررررررررررررررررررر. ٨ امین دندونت هم در حال جوانه زدنه انشاله این یکی هم بیاد بیرون دیگه تا ١٤ ماهگی محال دندون در پیش داشته باشیم مگر اینکه شما قصد داشته باشی قانون طبیعت رو زیر سوال ببری گلم. این روزها که موقع میان ترم و برگه تصحیح کردنه شما هم حسابی حال می کنی سریع حمله می کنی برای پاره کر...
9 ارديبهشت 1392

کوروش شیطون حوادث در کمینند

  پسرک شیرینم ١٢ روز دیگه ٨ امین ماه زندگی رو طی می کنی و این روزها شیطنت هات بسیار زیاد شده جوری که من و عمه  که ٤ چشمی مراقبت هستیم کم میاریم . این روزها با جدیت تمام سعی در ایستادن داری دستت رو به هر جا می گیری تا بلند شی دیشب با سر خوردی زمین و کلی گریه کردی حال ما هم تا آخر شب گرفته بود امروزم دست به مبل گرفتی که بلند بشی با پیشونی رفتی توی قسمت تخته ای مبل خیلی با سوز گریه کردی دلمون کباب شد. بمیرم برات مادر امیدوارم دیگه شاهد این حوادث نباشم. ٣ روزه یاد گرفتی چهاردست و پا بری. اما معلومه خیلی دوست نداری چون یه کم میری و سعی می کنی بلند شی بابایی می گه احتمالا زود راه می افتی. ولی من عاشق چهار دست و پا رفتنم گلم. با روروئک ه...
6 ارديبهشت 1392
1